یکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۳:۴۳
روحانی آزاده از روزهای درد و شکنجه می گوید| در حین شکنجه به یاد امام کاظم(ع) می‌افتادم

حوزه/ حجت الاسلام عاملی می گوید: از لحظه وارد شدن به استخبارات عراق، پذیرایی مفصلی از بنده شد، به طوری که بعدها یکی از اسرا که شاهد شکنجه‌های من در استخبارات بود می‌گفت که آنقدر تو را کتک می‌زدند و شکنجه می‌کردند که باور نمی‌کردم جان سالم به در ببری و زنده بمانی.

حجت الاسلام محمدهاشم عاملی از آزادگان دوران دفاع مقدس و همرزم سیدآزادگان حجت الاسلام والمسلمین سید علی اکبر ابوترابی فرد، در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه» از قزوین ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای والا مقام هشت سال دفاع مقدس گفت: اگر رفتارهای پدرانه و پر از رافت اسلامی مرحوم ابوترابی و توصیه‌های ایشان نبود، دوران سختی در انتظار آزادگان بود، اما اسرا شیفته رفتار این عالم مجاهد شده بودند و هر پیامی که از سوی ایشان داده می‌شد همگان آن را برای خود  لازم الاجرا می دانستند.  

وی افزود: مرحوم ابوترابی سال‌ها از عمر پر برکت خود را در زندان‌های رژیم بعثی صدام جنایتکار گذراند و به خاطر راهنمایی آزادگان، تقویت روحیه مقاومت در آنان و اخلاق و اعمال حسنه، به سید آزادگان ملقب شد

امام جمعه موقت شال اذعان کرد: یکی از ویژگی های مرحوم ابوترابی این بود که وقتی صلیب سرخ از او می پرسد شکنجه شده یا خیر، می گوید شکنجه نشدم و وقتی علت این نوع پاسخ دادن را می پرسند، می گفت که ما مسلمان هستیم و نباید دعوا و اختلاف خود را به غریبه ها بگوییم

این روحانی آزاده بیان کرد: در طول تاریخ، کشورمان کمتر دوره ای را به خود دیده است که مردان مصممی همچون مرحوم ابوترابی فرد برای تحقق آرمانی ارزشمند و مقدس مجاهدت و جانفشانی کنند.  

 وی بیان کرد: بسیاری از کشورهای دنیا فاقد چنین شخصیت های برجسته، نقش آفرین و الهام بخشی می باشند که در ابعاد مختلف موثر و رشد معنوی داشته باشند.    

حجت الاسلام عاملی اظهار کرد: مرحوم ابوترابی فرد  عالمی حلیم، زاهدی مهذب و انسانی صالح بود که عمر خود را برای خدمت به اسلام و نظام جمهوری اسلامی صرف کرد. معرفتی که این شخصیت بزرگ از مکتب اسلام و اساتید خویش همچون علامه طباطبایی و امام راحل کسب کرد، او را به مقامی والا و متعالی رساند.    

شاگردی مکتب امام صادق(ع)

امام جمعه موقت شال عنوان کرد: پس از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به علاقه‌ای که به تحصیلات حوزوی داشتم با موافقت پدرم به حوزه علمیه قزوین رفتم و افتخار سربازی مکتب امام صادق(ع) را کسب کردم و در دوران حضور در حوزه ضمن تحصیل و تدریس، مدیریت داخلی مدرسه علمیه صالحیه قزوین و بعدها مسئولیت جذب و گزینش حوزه علمیه تاکستان را برعهده داشتم و در همان ایام تحصیل بارها توفیق حضور در جبهه‌ها را پیدا کردم

این روحانی آزاده با بیان اینکه پنج مرحله به جبهه اعزام شدم، اظهار کرد: پس از گذراندن دوره آموزش نظامی در پادگان ۱۶ زرهی قزوین برای اولین بار در رمضان ۱۳۶۱ به جبهه اعزام شدم و در عملیات رمضان شرکت کردم. پس از آن به جبهه کردستان و سپاه بانه رفتم و مأموریتم را در تپه‌های سویچ و اطراف بانه با لباس مقدس روحانیت سپری کردم. در مرحله سوم با تیپ مسلم‌بن عقیل در منطقه گیلانغرب و در محور تنکاب که نامی آشنا برای رزمندگان اسلام است، شرکت کردم.  

وی ادامه داد: در مرحله‌ی چهارم برای تبلیغ به جنوب کشور و به لشکر ۳۱ عاشورا اعزام شدم. لشکری که فرمانده رشید خود را از دست داده بود، ولی همه همچنان لشکر را به نام شهید باکری می‌شناختند. ایامی که در این لشکر بودم بارها به خطوط مرزی از جمله هورالعظیم رفتم. در یکی از این روزها که در هورالعظیم بودم ده ها فروند هواپیمای دشمن به هور حمله کردند و صحنه عاشورا برای ما تداعی می شد. رزمندگان زیادی در آن حمله به شهادت رسیدند.  

آخرین اعزام و آغاز اسارت

امام جمعه موقت شال عنوان کرد: در نهایت برای پنجمین بار در تاریخ ۲۰ فروردین ۱۳۶۵ به لشکر ۸ نجف (لشکر همیشه پیروز اصفهان) اعزام شدم که این در واقع آخرین اعزام ما بود و در همین دوره به اسارت نیروهای بعثی درآمدم.    

حجت الاسلام عاملی اظهارکرد: از لحظه وارد شدن به استخبارات عراق، پذیرایی مفصلی از بنده شد، به طوری که بعدها یکی از اسرا که شاهد شکنجه‌های من در استخبارات بود می‌گفت که آنقدر تو را کتک می‌زدند و شکنجه می‌کردند که باور نمی‌کردم جان سالم به در ببری و زنده بمانی. مدتی که در استخبارات بودیم بازجویی‌های زیادی به عمل آمد و به دفعات با من شدیداً برخورد می‌کردند، ولی بحمدالله ذره‌ای در روحیه من تأثیری نداشت و فقط به یاد زندانی بغداد حضرت امام موسی کاظم(ع) می‌افتادم و روحیه می‌گرفتم

این روحانی آزاده تصریح کرد: پس از ۳ سال اسارت در اردوگاه رمادی ما را به اردوگاه ۱۷ تکریت انتقال دادند. هنگام انتقال از رمادی به تکریت ما را وسط اردوگاه به صف نشاندند و به صورت گروه‌های ۵ نفری می‌بردند و سربازان عراقی که از پیش به صف ایستاده بودند با کابل و باتوم به جان اسرا افتادند و در حین کتک زدن دائماً تکرار می‌کردند «کربلا»؛ یعنی شما که کربلا می‌خواستید، این هم کربلا.  

وی ادامه داد: بعد از سال ها متوجه شدیم که تازه ما را به جایی آورده‌اند که صلیب سرخ هیچ اطلاعی از انتقال و اردوگاه ما ندارد. با تلاش دوستان و پیگیری‌های مسئولان جمهوری اسلامی بعد از چند ماه صلیب سرخ به اردوگاه آمد و از ما مجدداً ثبت‌نام کرد و تا پایان دوران اسارت در همین اردوگاه بودیم

امام جمعه موقت شهر شال بیان کرد: با همه اینکه در طول این چند سال سریال ها و یا فیلم هایی از دوران اسارات برای مردم از رسانه ملی پخش شد، ولی آن طور که باید حق مطلب به خوبی در رابطه با آزادگان ادا نشده، لذا امروز باید تهیه کنندگان و کارگردانان در ساخت فیلم هایی با مضمون اسرا از آزادگان سرافراز در برنامه های خود به خوبی استفاده کنند.  

انتهای پیام
 

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha